ميثاق همت و کار مضاعف در کانون خانواده
ميثاق همت و کار مضاعف در کانون خانواده
ميثاق همت و کار مضاعف در کانون خانواده
نويسنده :اصغر نعمتي
سال 1389 از سوي مقام معظم رهبري به عنوان « سال همت مضاعف، کار مضاعف» ناميده شده است. اين نامگذاري که برآمده از نگاه عميق و ولايي حضرت آيت الله العظمي خامنه اي است، وظايف سنگيني را در سال جاري و البته در سال هاي آينده متوجه اقشار گوناگون جامعه از خانواده ها و اقشار مختلف مردم گرفته تا مسؤولان و کارشناسان و نخبگان مي کند. « نشريه آشپزباشي»، در راستاي ايفاي نقش رسانه اي خود، در سرمقاله اين شماره،به تبيين ابعاد مختلف رسالتي که خانواده ها در ايجاد زمينه هاي لازم براي اجرايي شدن اين پيام به عهده دارند، مي پردازد؛رسالتي که مي تواند آغاز موفقيت آميز حرکت اجتماعي به سوي « همت مضاعف و کار مضاعف » باشد.
درباره اينکه والدين و رفتارهاي آنان در کانون خانواده، نخستين الگوي فرزندان به شمار مي آيد، ترديدي ميان روانشناسان و متخصصان رفتار شناسي وجود ندارد. کودکان از سنين بسيار پايين با تقليد ناقص از رفتار والدين، اين الگوبرداري را تجربه مي کنند و در سنين بالاتر، ماهيت صوري و محتوايي رفتارها را بازتاب مي دهند. درست به همين دليل است که جامعه شناسان براي خانواده و محيط آن در شکل دهي به فضاي اجتماعي، نقش مهم و حساسي قائلند. خانواده اي که والدين در آن افرادي کوشا، فعال و منظم باشند، قاعدتاً فرزنداني اينچنين را بار مي آورد و به عکس والدين خمود و بي برنامه، فرزنداني با همين ويژگي تحويل جامعه خواهند داد؛ اما دراين ميان،الگوي سومي هم وجود دارد.
فضاي کار و تلاش در محيط هاي خانوادگي، فضايي متفاوت است. بعضي از خانواده ها، واقعاً فضايي ايده آل از اين حيث دارند.روز در چنين خانواده هايي پيش از طلوع خورشيد آغاز مي شود. والدين براي اداي نماز صبح از خواب بر مي خيزند و فرزندان خانواده را در اين حرکت خداپسندانه با خود همراه مي کنند. سپس با طلوع خورشيد صبحانه در جمع با صفاي خانواده صرف مي شود و هريک از اعضاي خانواده، آماده مي شوند تا روزي فعال و پر ثمر را آغاز کنند. پدر، به سراغ فعاليت روزانه خود در محيط کار مي رود، مادر فعاليت هاي روزمره خانه داري و تربيت فرزندان را پي مي گيرد و فعالانه در محيط خانه به نقش آفريني هاي مؤثر و مثبت خويش مي پردازد و همچون محوري، خيمه خانواده را بر پا نگه مي دارد و فرزندان به تأسي از پدر و مادر به ايفاي نقش هايي که براي ايشان در نظر گرفته شده، مشغول مي شوند. در چنين خانواده هايي، هريک از فرزندان به تناسب نقش شان، برنامه دارند؛ برنامه اي که کانون خانواده براي آنها تنظيم کرده است. کودکان محصل، پس از بازگشت از مدرسه، بايد در وهله اول نسبت به انجام تکاليف درسي همت کنند و تا انجام تکاليف به پايان نرسيده، سراغ کارهاي ديگر از جمله فعاليت هاي فوق برنامه نمي روند. کودکان در سنين پايين تر نيز با برنامه خاص خود که تحت نظر مستقيم مادر قرار دارد، ضمن انجام بازي هاي کودکانه، آموزش هاي لازم و غير مستقيم را مي بينند.
بي ترديد،سحرخيزي، فعال و کوشا بودن و برنامه داشتن براي مراحل مختلف زندگي، از جمله الگوهايي است که فرزندان تربيت يافته دراينگونه محيط هاي خانوادگي براي همه طول زندگي خود برمي دارند و اين خصائص مثبت را به عنوان عاداتي پسنديده تا پايان عمر حفظ مي کند و با تشکيل خانواده،باعث ترويج و استمرار آن مي شوند.
در کنار خانواده هايي که الگوهاي ايده آل همت و کار مضاعف هستند، معدود خانواده هايي هم هستند که شرايطي متفاوت دارند. بي نظمي، خمودگي و تنبلي، در چنين خانواده هايي، آفت هاي بسيار زيادي را باعث مي شود. اينگونه خانواده ها، روز را ساعاتي پس از طلوع خورشيد آغاز مي کنند و زمان صرف صبحانه در آنها، گاه به ساعات صرف نهار در ساير خانواده ها نزديک مي شود. خواب طولاني در ساعات روزانه، نصيبي جز کسالت براي اعضاي آن ندارد. پدر يا مادر و گاه هر دو با بي برنامگي و ديرهنگام از خواب بيدار مي شوند و فرزندان به تأسي از آنها، ساعات بيشتري از روز را در خواب سپري مي کنند و شب هنگام - تا پاسي از شب گذشته - به کارهاي غير ضروري، مثل تماشاي فيلم و ساير فعاليت هاي مشابه مشغولند. در چنين محيطي، فرزندان به طور طبيعي کمتر گرايشي به کار و تلاش دارند و جسم و روح خود را تا حد زيادي تسليم وادادگي، لاقيدي و بي مبالاتي مي کنند.
اما همه الگوهاي خانوادگي از ديدگاه کار و تلاش فرزندان،همين دو الگو نيستند. در برخي از خانواده ها، با وجود آنکه والدين، افراد زحمتکش و فعالي هستند، فرزندان از انگيزه کافي براي فعاليت و تلاش بي بهره اند.آنها با وجود آنکه پدر و مادرشان روز را با نماز صبح آغاز مي کنند،خود تا نزديکي ظهر در رختخواب باقي مي مانند و با کسالت و سستي روز ديرهنگام خود را مي آغازند و کار و تلاش شان - چه در عرصه تحصيل و چه در مقوله فعاليت هاي شغلي - بسيار کم اثر و کم فروغ است.
درست است که چنين رفتاري از فرزندان، با الگوي رفتاري والدين تفاوت ماهوي دارد، اما قطعاً از نظر تربيتي بايد آسيب موجود را در ايفاي نقش هاي تربيتي والدين جستجو کرد. دلسوزي هاي بي جاي يکي از والدين نقطه آغاز شکل گيري زندگي بي هدف و بي رونق فرزندان براي همه عمر است. اينگونه والدين تصور مي کنند اگر اجازه بدهند فرزندانشان تا ساعات طولاني پس از طلوع آفتاب، همچنان به خواب شبانگاهي ادامه دهند، به آنها خدمت کرده اند و بيدار کردن آنها در ساعات اوليه صبح، جفاي به آنهاست. حال آنکه ممکن است اين کار در کوتاه مدت اندکي براي فرزندان سخت باشد، اما ضمن آنکه در دراز مدت به آن عادت مي کنند و آن سختي اوليه نيز نقش مي بازد، آينده مطمئن و درخشاني را نيز براي فرزندان شکل مي دهد، آينده اي که باعث سربلندي و افتخار جامعه نيز خواهد شد.
اميد که خانواده هاي عزيز در سال « همت مضاعف، کار مضاعف»، به نقش حياتي و حساس خود در آينده فرزندان و جامعه، بيش از پيش آگاه شوند و با به کارگيري اين آگاهي ها، زمينه تحقق پيام رهبر معظم انقلاب را درکانون خانواده که هسته اصلي جامعه است، فراهم نمايند.
منبع:نشريه آشپزباشي، شماره 40.
درباره اينکه والدين و رفتارهاي آنان در کانون خانواده، نخستين الگوي فرزندان به شمار مي آيد، ترديدي ميان روانشناسان و متخصصان رفتار شناسي وجود ندارد. کودکان از سنين بسيار پايين با تقليد ناقص از رفتار والدين، اين الگوبرداري را تجربه مي کنند و در سنين بالاتر، ماهيت صوري و محتوايي رفتارها را بازتاب مي دهند. درست به همين دليل است که جامعه شناسان براي خانواده و محيط آن در شکل دهي به فضاي اجتماعي، نقش مهم و حساسي قائلند. خانواده اي که والدين در آن افرادي کوشا، فعال و منظم باشند، قاعدتاً فرزنداني اينچنين را بار مي آورد و به عکس والدين خمود و بي برنامه، فرزنداني با همين ويژگي تحويل جامعه خواهند داد؛ اما دراين ميان،الگوي سومي هم وجود دارد.
فضاي کار و تلاش در محيط هاي خانوادگي، فضايي متفاوت است. بعضي از خانواده ها، واقعاً فضايي ايده آل از اين حيث دارند.روز در چنين خانواده هايي پيش از طلوع خورشيد آغاز مي شود. والدين براي اداي نماز صبح از خواب بر مي خيزند و فرزندان خانواده را در اين حرکت خداپسندانه با خود همراه مي کنند. سپس با طلوع خورشيد صبحانه در جمع با صفاي خانواده صرف مي شود و هريک از اعضاي خانواده، آماده مي شوند تا روزي فعال و پر ثمر را آغاز کنند. پدر، به سراغ فعاليت روزانه خود در محيط کار مي رود، مادر فعاليت هاي روزمره خانه داري و تربيت فرزندان را پي مي گيرد و فعالانه در محيط خانه به نقش آفريني هاي مؤثر و مثبت خويش مي پردازد و همچون محوري، خيمه خانواده را بر پا نگه مي دارد و فرزندان به تأسي از پدر و مادر به ايفاي نقش هايي که براي ايشان در نظر گرفته شده، مشغول مي شوند. در چنين خانواده هايي، هريک از فرزندان به تناسب نقش شان، برنامه دارند؛ برنامه اي که کانون خانواده براي آنها تنظيم کرده است. کودکان محصل، پس از بازگشت از مدرسه، بايد در وهله اول نسبت به انجام تکاليف درسي همت کنند و تا انجام تکاليف به پايان نرسيده، سراغ کارهاي ديگر از جمله فعاليت هاي فوق برنامه نمي روند. کودکان در سنين پايين تر نيز با برنامه خاص خود که تحت نظر مستقيم مادر قرار دارد، ضمن انجام بازي هاي کودکانه، آموزش هاي لازم و غير مستقيم را مي بينند.
بي ترديد،سحرخيزي، فعال و کوشا بودن و برنامه داشتن براي مراحل مختلف زندگي، از جمله الگوهايي است که فرزندان تربيت يافته دراينگونه محيط هاي خانوادگي براي همه طول زندگي خود برمي دارند و اين خصائص مثبت را به عنوان عاداتي پسنديده تا پايان عمر حفظ مي کند و با تشکيل خانواده،باعث ترويج و استمرار آن مي شوند.
در کنار خانواده هايي که الگوهاي ايده آل همت و کار مضاعف هستند، معدود خانواده هايي هم هستند که شرايطي متفاوت دارند. بي نظمي، خمودگي و تنبلي، در چنين خانواده هايي، آفت هاي بسيار زيادي را باعث مي شود. اينگونه خانواده ها، روز را ساعاتي پس از طلوع خورشيد آغاز مي کنند و زمان صرف صبحانه در آنها، گاه به ساعات صرف نهار در ساير خانواده ها نزديک مي شود. خواب طولاني در ساعات روزانه، نصيبي جز کسالت براي اعضاي آن ندارد. پدر يا مادر و گاه هر دو با بي برنامگي و ديرهنگام از خواب بيدار مي شوند و فرزندان به تأسي از آنها، ساعات بيشتري از روز را در خواب سپري مي کنند و شب هنگام - تا پاسي از شب گذشته - به کارهاي غير ضروري، مثل تماشاي فيلم و ساير فعاليت هاي مشابه مشغولند. در چنين محيطي، فرزندان به طور طبيعي کمتر گرايشي به کار و تلاش دارند و جسم و روح خود را تا حد زيادي تسليم وادادگي، لاقيدي و بي مبالاتي مي کنند.
اما همه الگوهاي خانوادگي از ديدگاه کار و تلاش فرزندان،همين دو الگو نيستند. در برخي از خانواده ها، با وجود آنکه والدين، افراد زحمتکش و فعالي هستند، فرزندان از انگيزه کافي براي فعاليت و تلاش بي بهره اند.آنها با وجود آنکه پدر و مادرشان روز را با نماز صبح آغاز مي کنند،خود تا نزديکي ظهر در رختخواب باقي مي مانند و با کسالت و سستي روز ديرهنگام خود را مي آغازند و کار و تلاش شان - چه در عرصه تحصيل و چه در مقوله فعاليت هاي شغلي - بسيار کم اثر و کم فروغ است.
درست است که چنين رفتاري از فرزندان، با الگوي رفتاري والدين تفاوت ماهوي دارد، اما قطعاً از نظر تربيتي بايد آسيب موجود را در ايفاي نقش هاي تربيتي والدين جستجو کرد. دلسوزي هاي بي جاي يکي از والدين نقطه آغاز شکل گيري زندگي بي هدف و بي رونق فرزندان براي همه عمر است. اينگونه والدين تصور مي کنند اگر اجازه بدهند فرزندانشان تا ساعات طولاني پس از طلوع آفتاب، همچنان به خواب شبانگاهي ادامه دهند، به آنها خدمت کرده اند و بيدار کردن آنها در ساعات اوليه صبح، جفاي به آنهاست. حال آنکه ممکن است اين کار در کوتاه مدت اندکي براي فرزندان سخت باشد، اما ضمن آنکه در دراز مدت به آن عادت مي کنند و آن سختي اوليه نيز نقش مي بازد، آينده مطمئن و درخشاني را نيز براي فرزندان شکل مي دهد، آينده اي که باعث سربلندي و افتخار جامعه نيز خواهد شد.
اميد که خانواده هاي عزيز در سال « همت مضاعف، کار مضاعف»، به نقش حياتي و حساس خود در آينده فرزندان و جامعه، بيش از پيش آگاه شوند و با به کارگيري اين آگاهي ها، زمينه تحقق پيام رهبر معظم انقلاب را درکانون خانواده که هسته اصلي جامعه است، فراهم نمايند.
منبع:نشريه آشپزباشي، شماره 40.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}